ريچارد کلايدرمن: «ترامپ» باعث شد ايرانيها برايم محترمتر شوند
تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۶۴۴۶۰۳
خبرگزاري آريا - موسيقي ما – بهمن بابازاده: عشق در پاريس روايتهاي مختلفي دارد...
شعار رسمي پاريس يک شعار عاشقانه است که در همه جاي شهر نگاه هر توريستي را نوازش ميکند: «او دستخوش امواج ميشود اما غرق نميشود».
بعد از برج ايفل «ديوار عشق» در منطقه مونمارتر، مهم ترين جاذبه توريستي پاريس است که بر روي اين ديوار جمله «دوستت دارم» به 250 زبان دنيا از جمله فارسي بر روي کاشيهاي آبي رنگ حکاکي شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پاريسيها علاوه بر قهوه و پيادهروي، جزو اصليترين نمادهاي موسيقي خياباني در جهاناند. تمِ عاشقانه عمده آثار موسيقي در اين کشور تنها و تنها روايتهاي عاشقانهايست که متاثر از رمانهاي پرطرفدار و سورناک است و امکان ندارد در شانزهليزه قدم بزنيد و آواي ملايم موسيقي عاشقانه فرانسوي ها به گوشتان نرسد و حالتان خوب نشود.
حالا که با حال و هواي پاريس بيشتر آشنا شديد حتما هيجان خواندن اين گفتگو با ريچارد کلايدرمن براي شما بيشتر و بيشتر خواهد شد. هنرمندي که «نانسي ريگان» همسر رونالد ريگان رئيسجمهور سابق آمريکا پس از تماشاي کنسرت باشکوه و خيابانياش در پاريس لقب «شاهزاده رمانس» را برايش استفاده کرد تا آوازه کلايدرمن خيلي زود از مرزهاي فرانسه و اروپا بيرون بزند و او تبديل به هنرمندي جهاني شود.
کلايدرمن با «چکامهاي براي آدلين» کشف شد و حالا با فروش بيش از 80 ميليون نسخه از آثارش جزو محبوب ترين پيانيست هاي دنياست.
در کتاب رکوردهاي جهاني گينس، از وي به عنوان «موفقترين نوازنده پيانو در سراسر دنيا» نام برده شدهاست. اين هنرمند تيرماه امسال با اجراي شش شب کنسرت در تهران و پذيرايي از حدود هجده هزار نفر مخاطب در اين کنسرتها ميهمان ايرانيها بود و پس از اتمام اين کنسرتها، در گفتگويي تفصيلي و اختصاصي با سايت «موسيقي ما» درباره همه ماجراهاي اين کنسرت سخن گفت که در ادامه ميخوانيد:
* برگزاري کنسرت در تهران از سوي شما سالهاي زيادي خبرساز شد و سرانجام امسال در تهران روي صحنه رفت. پروژه برگزاري اجراي زنده در ايران چه زماني براي شما جدي شد؟ دوست دارم قبل از اينکه به سوال شما جواب بدهم بگويم که در 8 سال گذشته يا شايد بيشتر 10 سال گذشته علاقه مند بودم که به ايران بيايم. من از طريق وب سايت و نامههاي متعددي که ازطرفدارانم در ايرانيان دريافت کرده بودم خيلي شگفت زده شدم که در ايران من را ميشناسند. من درباره فرهنگ پارس، اصفهان، درباره موزههاي زيبا و کاخ هاي قديمي اين کشور شنيده بودم و همه اينها باهم به من انگيزه آمدن به اين کشور را داد و خيلي خوشحالم که اين کشور و مردم اين کشور را ديدم که خيلي خوباند و خيلي خونگرم. انرژي مردم ايران به من احساس امنيت فوق العادهاي ميداد.
* بزرگترين دغدغه شما پيش از اجرا در ايران چه بود؟ چه چيزي بيشتر از همه ذهن شما را درگير خود درباره اجرا در ايران کرده بود؟در واقع استرس که نميشود گفت ولي من اين دغدغه را داشتم که واکنش مردم نسبت به اجراي من چگونه خواهد بود؟ آيا اجرا را سرسري گوش ميکنند يا نه عميقا و قلبا گوش ميکنند؟ سپس متوجه شدم که با اجراي من خيلي خوشحال ميشوند و خيلي احساساتي شدم وقتي ديدم که تماشاگران با ديدن اجراي من خيلي خوشحال هستند. بعضي اوقات ميديدم که از جاي خودشان بلند ميشوند و تشويق ميکنند. با آهنگها کف ميزنند، ميخندند و بعضيها هم داد ميزدند و اين نشان ميداد که اجراي من را دوست دارند و به من انگيزه بازگشت به ايران را داد.
* اجراي قطعه «اي ايران» بازتابهاي زيادي در رسانههاي داخلي و خارجي داشت. چه اتفاقي افتاد که شما تصميم به اجراي اين اثر ايراني گرفتيد؟سالها پيش من ايرانياني را در پاريس ملاقات کردم و ازشان درخواست کردم که چند آهنگ محبوب ايراني را به من معرفي کنند که اگر روزي در ايران کنسرت داشتم بتونم اجرايشان کنم. پنج يا شش تا آهنگ دريافت کردم و من «اي ايران» را انتخاب کردم به اين خاطر که با پيانو من و ارکستر جور در ميآمد.
* شما در روزهاي ملتهب و پرخبري در ايران روي صحنه رفتيد. روزهايي که اسم ايران در جهان در راس اخبار بود و حواشي مختلفي در رسانهها مطرح ميشد. چقدر درباره اتفاقات و اخبار ايران در روزهاي برگزاري کنسرتتان مطلع بوديد؟مثل همه افراد دنيا من هم در رسانهها (راديو،پرس، تي وي) ديدم که ترامپ تصميم گرفته که قراردادي که بين آمريکا و اروپا و بعضي کشورها با ايران بسته شده را زير پا بذارد. من خيلي ناراحت شدم که اين اتفاق افتاد و اين باعث محترم شدن ايران و ايرانيها براي من شد. احترام ديگري که من براي ايران قائلم اين است که ايران يک کشور خيلي قديمي و ريشه دار بوده و هست، با فرهنگ قديمي و هنر و معماري قديمي و اين را بايد بگويم که زبان فارسي در فرانسه خيلي شناخته شده است و در ادبيات قرن 17 و 18 ما اغلب به فرهنگ فارسي اشاره شده است و من واقعا دوست داشتم که بيايم و اين کشور را ببينم.
* تجربه اجرا در ايران جوري بود که شما در روز انتهايي دلتان بخواهد بار ديگر به ايران بيائيد؟من به مدير برنامههايم آقاي اوليور تويسنت گفتم که براي برنامه بعدي ما در ايران با آقاي عبدي صحبت کنند و بهترين زمان ممکن براي کنسرت بعدي در ايران را انتخاب کنند. چون ما برنامههاي زيادي در کشورهاي ديگر داريم ولي مطمئنم در آينده با افتخار در ايران اجرا خواهيم کرد.
* امکانات سخت افزاري ايران را چطور ديديد؟ ايران در قياس با استانداردهاي جهاني براي برگزاري يک کنسرت چقدر فاصله دارد؟ صادقانه ميگويم سالني که در آن اجرا داشتيم يکي از بهترين سالنهايي بود که تا به حال اجرا داشتيم و خيلي خوب بود که ديدم سالنهاي اينجا به روز هستند و درباره معرفي کنسرت و نحوه تبليغات اطلاعي ندارم. فقط چند جاي شهر پوستر و بيلبورد اجراي خودمان را ديدم. درباره کنسرت اگر اشاره کنم به تکنسينها منظورم صدابردارها، نورپردازها و ويديو تکنسينها در واقع بهترين بودند و اين خيلي من را خوشحال ميکرد که آنها بهترينها را انجام ميدهند که کنسرت ما بهتر برگزار شود و در بالاترين سطح هم تيم تهيه کننده و شرکت برگزار کننده بود که همه اينها را در کنارهم جمع کرده بود و براي من و تيم من و همه اعضاي گروه همکاري با آنها خوشايند بود.
* انتخاب رپرتوار قطعا بخش مهمي از اجراي شما بود. معيار انتخاب آثاري که در ايران اجرا کرديد چه بود؟در حقيقت اکثر قطعاتي که من در ايران اجرا کردم در کشورهاي ديگر هم اجرا ميکنم. البته "اي ايران" به صورت اختصاصي در ايران اجرا شد ولي ممکن است روزي آنرا در کشورهاي ديگر هم اجرا کنم. بايد در اين زمينه فکر کنم و اين ميتواند راهي براي معرفي فرهنگ ايراني به ديگر کشورها باشد . تنها تفاوتي که بين کنسرت در ايران و ديگر کشورها وجود داشت محدوديت پخش ويدئو کليپ بود ولي در آينده راهي براي پخش آن هم خواهيم يافت. فقط تنها نکته در انتخاب رپرتوار برنامه عدم اجراي قطعه «نامزدي عشق» بود. اين اثر يکي از بهترين قطعات من است ولي من نميدانستم که در ايران تا ايد حد مورد توجه قرار گرفته و طرفدار دارد. قول ميدهم که در اجراي بعدي در ايران اين قطعه را اجرا کنم.
* در ايران با همراهي ارکستر خصوصي «ايستگاه» به سرپرستي مهدي نوروزي روي صحنه رفتيد. اين انتخاب از کجا اتفاق افتاد؟ تهيه کننده کنسرت ما در ايران آقاي مجيد عبدي کيا ارکستر ايستگاه را به مدير برنامه من معرفي کردند. شايد در ابتدا نگراني هايي را داشتم که ارکستر ايراني چطور با من هماهنگ خواهند شد ولي در پايان بايد بگويم که خيلي ارکستر خوبي بودند و هرکدام به تنهايي ميتوانند موزيسين بزرگي بشوند. با اينکه بعضي جاهاي موزيک خيلي سخت بود ولي من هميشه ميديدم که لبخند به لب و هميشه با روي خندان با من مواجه ميشدند و اين براي من خيلي خوشايند بود که با اين ارکستر همکاري کردم. ارکستري به واقع حرفهاي و قوي.
* پرفورمنسي هم که در اين اجرا داشتيد خيلي مورد توجه قرار گرفت. شما برگههاي نتهايي که اجرا ميکرديد را به کودکان حاضر در سالن هديه ميداديد و جو جالبي در سالن بود. اين ايده حدودا بيست سال پيش به ذهن من آمد وقتي که ديدم يک دخترجوان آمد جلوي استيج و از من درخواست کرد که نتها را به او بدهم. در آن لحظه من خيلي خجالت کشيدم. من نت ها را به آن جوان دادم و وقتي کمي تامل کردم فهميدم که چقدر خوشحال شد و همان دختر اين فرصت و اين ايده را به من داد که در بسياري از کنسرت هايم اين کار را انجام بدهم. در ابتدا اين کار را با بي ميلي انجام ميدادم ولي الان خيلي راضي و خوشحالم که نتها را به مردم ميدهم. براي مثال من ايراني بلد نيستم صحبت کنم و خواننده هم نيستم. بهترين راه ارتباط من با مخاطبان موزيک من و همچنين نتهاي من هستند.
* برنامههاي بعديتان مشخص شده؟ بعد از کنسرت در ايران چه اتفاقاتي قرار است بيفتد؟ اين روزها پشت سرهم کنسرت هايمان را در سراسر دنيا برگزار ميکنيم. بعد از ايران ما بايد به چين برويم و بعد از آن مسکو، آمريکا، استراليا، نيوزيلند، بلغارستان، روماني ،عربستان صعودي و کوالالامپور. در واقع زندگي من در سفر به همه جاي دنيا و برگزاري کنسرت براي مردم مختلف ميگذرد و اين بالاترين تفريح و افتخار من است. درحال حاضرهيچ برنامهاي براي توقف اين مسير ندارم. منظورم اين است که فردا نميخواهم بازنشسته بشوم. شايد در سالهاي آينده اين کار را انجام بدهم ولي معلوم نيست چه زماني. در واقع تهيه کننده فرانسوي من ميگويد که من تا زماني که 100 ساله بشوم ميتوانم پيانو بنوازم ولي خوب زماني را براي بازنشستگي انتخاب نکردهام.
* شما از معدود اهنگسازان و نوازندگان فرانسوي هستيد كه تمهاي تكراري فرانسوي كه بيشتر نواختن اكاردئون در خيابان هاي پاريس را به ذهن متبادر ميكند در كارهايتان شنيده نميشود. چطور به اين ويژگى رسيديد؟ با سوالتان خوشحالم کرديد. چون تصوير موزيک فرانسه در ذهن مردم آکاردئون است. به هر حال پدر من هم آکاردئون مينواخت ، او يک قهرمان بود و خيلي خوب آکاردئون مينواخت و نحوه آشنايي من با آکاردئون پدرم بود. البته پدرم معلم موزيک و پيانو بود ولي من تحت تاثير آکاردئون قرار نگرفتم. من جذب پيانو شدم و براي همين پيانيست شدم. بايد اين را بگويم اين درست است که آکاردئون ساز قديمي فرانسه است ولي در طول زمان ناپديد شد و اين روزها جاي خودش را به پيانو و گيتار داده است. در واقع تعداد خيلي خيلي زيادي پيانيست در فرانسه وجود دارد (کلاسيک،راک اند رول). نواختن کيبورد و سينتيسايزر هم خيلي باب شده و تعداد کمي از مردم آکاردئون مي نوازند. از پنجاه سال پيش تا الان تعداد خيلي کمي از مردم آکاردئون مينوازند.
* دليل ارادتتان به موسيقي فيلم چيست؟ آيا بهتر نبود در زمان اجراي قطعات موسيقي فيلم بخشهايي از فيلمها هم پخش ميشد؟اول از همه من بهترين قسمتها را براي رپرتوارم انتخاب ميکنم که شامل موسيقي فيلم هم ميشوند. چون ساختن اين موسيقيهاي فيلم يک تصوير ذهني از آهنگ براي مخاطبان ميسازد. به همين دليل است که موسيقيهاي فيلم هيت ميشوند و خيلي محبوب. به همين خاطر من به ساخت موسيقي فيلم علاقه زيادي دارم . من آهنگ هاي رمانتيک زيادي براي فيلم ها ساختهام و از نواختن آنها لذت ميبرم.
* خاطره خاصي از نوازندگي قطعه تايتانيك داريد؟در سال 1998 فيلم تايتانيک را ديدم و من هم مثل ميليونها نفر در سراسر جهان احساساتي شدم. هميشه دوست داشتم آهنگي را بسازم که مثل سمفوني تايتانيک باشد و تم هاي زيادي را باهم ميکس کنم که با موسيقي، عشق بين دو شخصيت اصلي را نشان بدهم و همانطور که ميدانيد فيلم تايتانيک پايان تراژديکي داشت.در پايان فيلم ميبايست غرق شدن کشتي و مرگ وحشتناک قهرمان داستان را به زبان موسيقي ترجمه ميکردم.
* ممنون از وقت و انرژي اي که براي اين گفتگو گذاشتيد. آخرين جملات شما را درباره حضور و تجربه يک کنسرت با بيش از هجده هزار مخاطب بيننده و مخاطب درايران ميشنويم. حضور در ايران براي من لحظات بسيار خوب و خوشحال کنندهاي داشت و يکي از روياهايم بازگشت دوباره به ايران است.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۴۴۶۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اوج ناهماهنگی در ایران؛ چرا ناگهان پنج کنسرت لغو شد؟
رویداد «ایران اکسپو» از امروز ۸ اردیبهشت آغاز شده و تا ۱۲ اردیبهشت میزبان بیش از ۲۰۰۰ نفر از ۸۰ کشور در محل نمایشگاه بینالمللی خواهد بود. در همین راستا اما نهادهای ذیصلاح دستور لغو کنسرتهای موسیقی که قرار بود از ۶ تا ۱۲ اردیبهشت در دو سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی و اسپیناس پالاس برگزار شوند را صادر کردهاند و بدین ترتیب برگزاری این کنسرتها به تاریخ دیگری موکول شده است.
کنسرتهایی که لغو شدهاند شامل کنسرتهای مهدی احمدوند پنجشنبه ۶ اردیبهشت، فرزاد فرزین جمعه ۷ اردیبهشت (اسپیناس پالاس)، معین زندی دوشنبه ۱۰ اردیبهشت، امید حاجیلی سهشنبه ۱۱ اردیبهشت، کنسرت گرشا رضایی چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت میشوند؛ البته اجرای ناصر زینلی که قرار بود چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت در اسپیناس پالاس برگزار شود، هنوز در وضعیت بلیتفروشی قرار دارد و مشخص نیست که برگزاری آن لغو میشود یا خیر!
به گزارش ایسنا، زمانی که خبر لغو یک کنسرت موسیقی منتشر میشود، شاید اولین مقولهای که به ذهن متبادر شود بحث احترام به مخاطب است؛ زیرا زمانی که یک هنرمند یا گروه موسیقی خبر برگزاری کنسرت خود را اعلام میکند، طرفداران او برای حضور در کنسرت برنامهریزی و هزینه میکنند. گاه این برنامهریزیها برای حضور در یک کنسرت وقت و هزینه زیادی را میطلبد؛ چراکه به هر حال مخاطب باید چند ساعتی را برای حضور در یک کنسرت در نظر بگیرد و خرید بلیتها حتی برای یک نفر هم هزینه سنگینی به همراه دارد.
با این وجود بارها شاهد بودهایم که کنسرتهای موسیقی پس از بلیتفروشی و در حالی که در چند قدمی برگزاری بودهاند، لغو شدهاند؛ گویی که وقت و پول مردم هیچ ارزشی نداشته باشد.
برگزاری «ایراناکسپو» نیز رویدادی نیست که همین هفته پیش برای برگزاری آن تصمیم گرفته شده باشد که بخواهند کمتر از یک هفته مانده به برگزاری، کنسرتهای دو سالن اسپیناس پالاس و میلاد نمایشگاه را لغو کنند. درحقیقت زمانی که قرار است بیش از ۲هزار نفر آن هم از ۸۰ کشور جهان در یک رویداد شرکت کنند، برگزارکنندگان باید همه جوانب از محل اقامت این افراد تا ایجاد ترافیک در محل برگزاری و اطراف آن را در نظر بگیرند که نخواهند دقیقه ۹۰ پول و زمان مردم را به هیچ بشمارند و به راحتی و بدون اینکه گویا اهمیتی داشته باشد، ۵ کنسرت را لغو کنند!
اما این در حالی است که کنسرت ناصر زینلی که قرار است ۱۲ اردیبهشت برگزار شود، در حال بلیتفروشی است؛ اگرچه که این روز مصادف است با روز آخر «ایران اکسپو» و از آنجایی که هتل اسپیناس در محدوده برگزاری این رویداد قرار دارد و احتمالا محل اقامت تعدادی از میهمانان باشد، با هجوم مخاطبان کنسرت به سالن و با وجود فعال بودن اکسپو، ترافیک سنگینی در آن محدوده ایجاد خواهد شد. از طرفی مشخص نیست که چرا وقتی که اعلام شده تمامی کنسرتهای دو سالن اسپیناس پالاس و میلاد نمایشگاه تا روز ۱۲ اردیبهشت باید لغو شوند، چرا این کنسرت هنوز بلیتفروشی میکند؟!